Filtrar por gênero

چشم‌انداز روز

چشم‌انداز روز

ار.اف.ای / RFI

چشم انداز روز به اندیشه در بارۀ رویدادهای گوناگون ایران، افغانستان و دیگر کشورهای جهان می‌پردازد. در این برنامه همراه با بازیگران و کارشناسان امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دریچه‌ای به وقایع روز می‌گشائیم و برای درک ژرف تر آنها تلاش می‌کنیم. کوشش ما در این گفتگوها آنست که از اسباب‌، انگیزه‌ها و تا آنجا که میسر است نتایج احتمالی پدیده‌ها و رویدادها پرده برداریم و پیوندها و گسستگی‌های میان آنها را آشکار کنیم.

216 - مئیر جاودانفر : سیاست منطقه‌ای حکومت ایران کاملاً شکست خورده است
0:00 / 0:00
1x
  • 216 - مئیر جاودانفر : سیاست منطقه‌ای حکومت ایران کاملاً شکست خورده است

    مئیر جاودانفر : سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران با اتکاء به نیروهای نیابتی و صدور انقلاب کاملاً شکست خورده است. چرا؟ چون یکی از اهداف تشکیل نیروهای نیابتی این بود که این نیروها به جای حکومت ایران به اسرائیل حمله کنند. اکنون، اما، در نتیجۀ شکست این سیاست، جمهوری اسلامی ناچار بوده در حمایت از نیروهای نیابتی‌اش دو بار به اسرائیل حمله کند و در واکنش اسرائیل نیز با حملۀ مستقیم به اهداف نظامی ایران در این کشور صدمات سنگینی به حکومت ایران به ویژه به صنعت موشکی و پدافند هوایی این کشور وارد آورد.   

    به فاصلۀ دو روز علی لاریجانی و سپس وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران در رأس هیئت‌هایی به بیروت و دمشق رفتند و با مقامات دو کشور از جمله بشار اسد ملاقات کردند. طبق معمول جزئیات گفتگوها در این ملاقات‌ها اعلام نشد، اما، انجام آنها در وهلۀ فعلی نمی توانسته بی ارتباط با تشدید جنگ میان اسرائیل و دو نیروی مهم نیابتی تهران، حزب الله و حماس، و همچنین تضعیف ساختار و موقعیت آنان باشد.

    آیا جمهوری اسلامی هم در نتیجۀ تضعیف نیروهای نیابتی اش احساس ضعف یا خطر می‌کند و آیا می تواند موقعیت گذشته‌اش را در سوریه و لبنان بازسازی کند؟

    مئیر جاودانفر، پژوهشگر مسائل خاورمیانه در دانشگاه رایخمن در اسرائیل در پاسخ به این پرسش از جمله گفته است :

    جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر می کوشد حضور و مداخلۀ خود را در سوریه و لبنان پُررنگ کند. اما، این تلاش بیشتر ناشی از نگرانی جمهوری اسلامی از وضعیت خود در این دو کشور به ویژه پس از ضربات اسرائیل به حزب‌الله و حماس و دیگر نیروهای حکومت ایران در سوریه و منطقه است.

    جمهوری اسلامی ایران نگران است که ادامۀ جنگ در لبنان موقعیت و نفوذ آن را در کل منطقه به خطر بیندازد. به گفتۀ ارتش اسرائیل، در نتیجۀ حملات این کشور دست کم پنجاه درصد توان نظامی حزب‌الله از بین رفته است و این خوب برای حکومت ایران بسیار نگران‌کننده است. در واقع، با حملات بی وقفۀ نیروی هوایی اسرائیل هر روز میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری جمهوری اسلامی ایران آنهم طی سالیان در حزب‌الله لبنان دود شده و به هوا می‌رود.

    نحوۀ استقبال از علی لاریجانی و همراهانش در فرودگاه بیروت نشان داد که تضعیف محسوس حزب‌الله نیروهای منتقد این گروه در لبنان را تقویت کرده است، زیرا مردم لبنان از دیرباز می دانند که حزب الله نیروی نیابتی و تحت الامر حکومت ایران است و جنگی را با اسرائیل در هشتم اکتبر سال گذشته آغاز کرده که به هیچ وجه مورد قبول مردم لبنان نیست.

    اگر اسرائیل بتواند با کمک آمریکا و روسیه بشار اسد را متقاعد کند که حضور نظامی تهران در سوریه و انتقال اسلحه برای حزب‌الله از طریق خاک این کشور به سود حکومت دمشق نیست، آنوقت می توان گفت که تقویت نیروهای نیابتی ایران برای جمهوری اسلامی حقیقتاً دشوار خواهد شد.

    اگر دولت آیندۀ آمریکا بتواند با تشدید تحریم‌های خود اقتصاد ایران را به لبۀ پرتگاه سوق دهد آنوقت تسلیم جمهوری اسلامی، تجدید نظر آن در سیاست‌هایش دور از انتظار نخواهد بود. رهبران جمهوری اسلامی بارها ثابت کرده‌اند – نظیر جنگ ایران و عراق و نوشیدن جام زهر از سوی روح‌الله خمینی – که تا زمانی که بحران‌ها برایشان حیاتی و سرنوشت‌ساز نشوند حاضر به تجدیدنظر در مقاصد و سیاست‌های خود نیستند.

    یک بخش از دشواری کار ناشی از این است که صدور انقلاب و بحران در منطقه برای بخشی از حکومت اسلامی ایران بسیار نان و آب آور است و این بخش از حکومت نمی‌تواند به سادگی از این نان و آب دست بکشد. برای این گروه اصلاً مهم نیست که ادامۀ این رویه و سیاست به سود منافع ملی ایران هست یا نه. مسئلۀ اصلی آنان این است که چقدر می توانند برای استمرار این سیاست بودجه بگیرند. بحث، بحث پول است. همین. بنابراین، این دست از نیروهای حکومت اسلامی تا آنجا که می توانند به سیاست صدور انقلاب و ادامۀ جنگ در منطقه ادامه می‌دهند. اما، اگر بیطرفانه و به طور عقلانی به قضایا نگاه کنیم، ناگزیر از این اعتراف هستیم که سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران با اتکاء به نیروهای نیابتی و صدور انقلاب کاملاً شکست خورده است. چرا؟ چون یکی از اهداف تشکیل نیروهای نیابتی این بود که این نیروها به جای حکومت ایران به اسرائیل حمله کنند. اکنون، اما، در نتیجۀ شکست این سیاست، جمهوری اسلامی ناچار بوده در حمایت از نیروهای نیابتی‌اش دو بار به اسرائیل حمله کند و در واکنش اسرائیل نیز با حملۀ مستقیم به اهداف نظامی ایران در این کشور صدمات سنگینی به حکومت ایران به ویژه به صنعت موشکی و پدافند هوایی این کشور وارد آورد.   

    Mon, 18 Nov 2024
  • 215 - مجید محمدی : خامنه‌ای راهی جز نوشیدن جام شوکران و رویارویی با اکثریت مردم ناراضی ندارد

    مجید محمدی : علی خامنه‌ای با آغاز کردن جنگ علیه اسرائیل خطاهای راهبردی بزرگی مرتکب شد و در واقع فرآیند نابودی جمهوری اسلامی و همچنین نابودی کشور را آغاز کرد. وضعیت او شبیه وضعیت خمینی و پذیرش قطعنامۀ ٥٩٨ از سوی اوست. اگر آقای خامنه‌ای جام شوکران جدید را بنوشد و دست از آتش افروزی بردارد قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی به ویژه آمریکا رابطه متناسبی با جمهوری اسلامی ایران برقرار خواهند کرد. اما، جمهوری اسلامی با دشمن داخلی خود که همان اکثریت بزرگ مردم ناراضی است درگیر خواهد شد.

    در بیست و ششم اکتبر گذشته نیروی هوایی اسرائیل با هدف قرار دادن و منهدم کردن سامانه‌های دفاعی و تأسیسات موشکی ایران عملاً آسمان این کشور و خود ایران را در مقابل هر گونه حملۀ احتمالی آینده بی دفاع ساخت. آیا در چنین وضعیتی ممکن است رهبران ایران از نو مرتکب خطای محاسباتی شده و تهدیدهای مجدد خود را علیه اسرائیل به اجرا بگذارند. در پاسخ به این سئوال و سئوال‌های دیگر، مجید محمدی، نویسنده و پژوهشگر مقیم آمریکا از جمله گفته است :      

    "خطابه‌خوانی‌های مقامات جمهوری اسلامی پس از حملۀ اخیر اسرائیل به ویژه پس از کشته شدن حسن نصرالله و اسماعیل هنیه نسبت به گذشته سطح نازل‌تری دارند، هر چند مقامات ایران ناگزیرند برای حفظ و راضی نگه داشتن پایگاه‌ اجتماعی خود به اظهارات تهدیدآمیزشان ادامه دهند.

    علی خامنه‌ای در انجام دو حملۀ موشکی خود به اسرائیل، دچار خطاهای راهبردی جدّی شد. در این میان به سه نمونه اشاره می کنم : خامنه‌ای و دیگر مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران بدون شک از ضعف و آسیب پذیری شدید دفاع هوایی ایران در مقابل قدرت هوایی اسرائیل با اطلاع بودند. دومین خطای علی خامنه‌ای و سایر رهبران جمهوری اسلامی نادیده گرفتن بی پشتوانگی حکومت در جنگی است که خود جمهوری اسلامی با حملات موشکی‌اش به اسرائیل به راه انداخته‌ است. در واقع، مردم ایران به هیچ وجه احساس نمی‌کنند که جنگی که جمهوری اسلامی آغاز کرده یک جنگ ملی است. خطای سوم عبارت از این است که فرآیند آغاز شده توسط جمهوری اسلامی در اصل یک فرآیند خودنابودی است. جمهوری اسلامی با آغاز کردن جنگ و درگیر کردن خود در آن فرآیند نابودی خود و همچنین نابودی کشور را آغاز کرده است.

    با این حال، من گمان می کنم که علی خامنه‌ای و سایر رهبران ایران از حملۀ اخیر اسرائیل درس گرفته باشند به ویژه این که این حمله آسمان ایران را اکنون بی دفاع کرده است. اما، اگر علی خامنه‌ای تصمیم جنون آمیز دیگری بگیرد، یعنی اگر مجدداً دستور حمله به اسرائیل را صادر کند آنوقت خطرات حقیقتاً جدّی در انتظار رژیم اسلامی ایران خواهند بود از جمله حملۀ مستقیم به بیت رهبری در خیابان پاستور.

    امروز دست های جمهوری اسلامی در منطقه بسیار ضعیف شده‌اند. قدرت نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران از قبیل حزب الله و حماس... به زیر یک سوم کاهش یافته است. جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران دیگر نمی‌توانند از این پس در مقابله با اسرائیل روی این نیروها حساب کنند. افزون بر این، حملۀ اخیر اسرائیل به پایگاه‌ها و تأسیسات نظامی و موشکی ایران به حکومت ایران و کشورهای منطقه نشان داد که تا کجا نظام اسلامی ایران آسیب‌پذیر است. این حکومت حتا نتوانسته طی سی و پنج سال گذشته یک پناه‌گاه در کشور بسازد و تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد برنامۀ موشکی‌اش چیده بی آنکه امکان دفاعی مطمئنی داشته باشد.

    در وضعیت فلاکت بار اقتصادی کشور، حکومت دائماً بر بودجه‌های نظامی اش می افزاید و همزمان از بودجه‌های رفاهی مردم می‌کاهد. و این به این معنا است که خطر اعتراضات مردمی بیش از پیش بیخ گوش رژیم اسلامی است. پیروزی محتمل دونالد ترامپ در انتخابات پنجم نوامبر آمریکا وضع را برای رژیم ایران سخت‌تر خواهد کرد. زیرا ترامپ بسیار محکم‌تر از دموکرات‌ها از اسرائیل دفاع خواهد کرد و در کنار آن علیه جمهوری اسلامی خواهد ایستاد. با کنار هم نهادن مجموعۀ این عوامل می توان به این نتیجه رسید که جمهوری اسلامی از پاسخگویی به واکنش نظامی اسرائیل صرف نظر می کند یا مثلاً آن را به تعویق می اندازد به این امید که موضوع رفته رفته فراموش شود.

    در مجموع من وضعیت امروز رژیم ایران و علی خامنه‌ای را شبیه وضعیت خمینی در پایان جنگ ایران و عراق و پذیرش قطعنامۀ ٥٩٨ از سوی او می بینم. امروز علی خامنه‌ای یک رهبر سالخورده ٨٥ ساله است و سران حکومت ایران نیز نیک می دانند که او در سرازیری افتاده است. بنابراین، اگر آقای خامنه‌ای جام شوکران جدید را بنوشد و دست از آتش افروزی بردارد قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی به ویژه آمریکا رابطه متناسبی با جمهوری اسلامی ایران برقرار خواهند کرد. اما، شرایط داخلی کشور دیگر بسان اواخر دهۀ شصت نیست. امروز مردم ایران به شدت ناراضی هستند و ناراضیان شامل بیش از نود درصد ایرانیان می شود. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران به ناگزیر با دشمن داخلی خود که همان اکثریت بزرگ مردم ایران است با استفاده از ابزار همیشگی سرکوب درگیر خواهد شد...

    Wed, 30 Oct 2024
  • 214 - امیر طاهری : بعید نیست که اسرائیل در پی تفاهم با سپاه پاسداران باشد

    امیر طاهری : "اسرائیل در حملۀ اخیرش نه مواضع سپاه پاسداران، بلکه مواضع تحت کنترل ارتش سنتی ایران را هدف گرفت. ای بسا اسرائیلی‌ها بر این گمان باشند که می‌توانند با سپاه به عنوان گرداننده اصلی جمهوری اسلامی به تفاهم‌هایی برسند. آقای نتانیاهو در پی یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی نیست. او بیشتر در پی بریدن دست‌های جمهوری اسلامی در منطقه است و این کار را می‌تواند بکند و تا حدود زیادی نیز انجام داده است..."

    شنبه ٢٦ اکتبر اسرائیل چنانکه وعده داده بود در حمله‌ای تلافی‌جویانه تأسیسات و پایگاه‌های نظامی و تسلیحاتی حکومت ایران را بمباران کرد و مسئولیت آن را هم برعهده گرفت. با این حمله حکومت ایران از قرار در تنگنا قرار گرفته و این تنگنا را می توان به وضوح در نخستین واکنش علی خامنه‌ای تشخیص داد به این معنا که حکومت ایران نمی‌تواند به حملۀ اسرائیل پاسخ ندهد و در عین حال نگران است که با پاسخ خود به اسرائیل به مرور وارد جنگ تمام عیاری بشود که بعید است بتواند از آن به سلامت خارج شود.

    چه دورنمایی می توان برای وضع به وجود آمده پیش بینی کرد؟ در پاسخ به این پرسش و پرسش‌های دیگر امیر طاهری، نویسنده و روزنامه‌نگار، از جمله گفته است :

    "به نظر من هر دو طرف، اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران، تمایلی برای وارد شدن به یک جنگ تمام‌عیار ندارند. راهبرد نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، این است که نخست نیروهای نیابتی حکومت ایران را از بین ببرد و سرانجام و در صورت لزوم به سراغ رژیم جمهوری اسلامی ایران برود.

    در جمهوری اسلامی هم اوجب واجبات حفظ رژیم اسلامی است. علی خامنه‌ای بر این اعتقاد است که این رژیم باید به هر قیمتی ولو بهایی سنگین حفظ شود، زیرا، اگر رژیم حفظ بشود از نو می‌توان نیروهای نیابتی را بازسازی کرد. به همین خاطر، در حال حاضر دو طرف، یعنی اسرائیل و حکومت ایران، تلاش می‌کنند زمان بخرند. آقای نتانیاهو می‌خواهد نشان بدهد که توانسته نیروهای نیابتی رژیم اسلامی را از بین ببرد و آقای خامنه‌ای می‌خواهد نشان بدهد که رژیم اسلامی ایران همچنان پابرجاست.

    در هر حال، جنگی که اکنون به رویارویی مستقیم میان اسرائیل و حکومت ایران تبدیل شده دشواری‌هایی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است و در این میان مهمترین آسیب به دکترین دفاعی جمهوری اسلامی وارد آمده است. میدانیم که دکترین دفاعی جمهوری اسلامی بر چهار پایه استوار بوده است. نخست ارتش بیست میلیون نفری آقای خمینی که امروز دیگر وجود خارجی ندارد. دوم تبدیل شدن جمهوری اسلامی به بزرگترین قدرت موشکی و پهپادی منطقه که تا حدودی نیز متحقق شده است. سومین پایه دکترین دفاعی حکومت ایران، نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی بوده و بالاخره چهارمین پایه آن تولید سلاح اتمی که اکنون و به دلایل گوناگون به حال تعلیق درآمده است. بنابراین، دکترین دفاعی جمهوری اسلامی اکنون در یک وضعیت آشفته است و آقای خامنه‌ای و مشاورانش بدون تردید این را خوب می‌دانند.

    ولی چون جنگ ادامه دیپلماسی است و رژیم ایران ناتوان از جنگیدن شاید در درون جمهوری اسلامی کسانی باشند که اکنون خواستار بازگشت به دیپلماسی باشند، هر چند شخصاً چشمم آب نمی‌خورد که حکومت ایران قادر به انجام چنین تحولی باشد. از یاد نبریم که اسرائیل در حملۀ اخیرش نه مواضع سپاه پاسداران، بلکه مواضع تحت کنترل ارتش سنتی ایران را هدف گرفت. ای بسا اسرائیلی‌ها بر این گمان باشند که می‌توانند با سپاه به عنوان گرداننده اصلی جمهوری اسلامی به تفاهم‌هایی برسند. در نزدیکی خرم آباد و کرمانشاه دو پایگاه بزرگ نیروی قدس هم قرار دارد که اسرائیل از حمله به آنها خودداری کرد. در واقع از خلال حملات صورت گرفته از سوی اسرائیل می توان به نوعی یک "گفت‌وشنود" خصمانه یا باصطلاح "موشکانه" را تشخیص داد.

    افزون بر این، اسرائیل نیز در موقعیتی نیست که بتواند وارد یک جنگ درازمدت شود. هم اکنون اقتصاد اسرائیل تحت فشار است. ارتش اسرائیل یک ارتش احتیاطی است و این کشور نمی‌تواند در درازمدت جوانانش را از اقتصاد خارج و وارد جنگ کند بی آنکه جایگزینی برای آنان در نظر بگیرد. ١٣٥ هزار کارگر فلسطینی نوار غزه و کرانه غربی رود اردن که در اقتصاد اسرائیل فعال بودند، اکنون از کار محروم شده‌اند. به همین خاطر آقای نتانیاهو در پی یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی نیست. او بیشتر در پی بریدن دست‌های جمهوری اسلامی در منطقه است و این کار را می‌تواند بکند و تا حدود زیادی نیز انجام داده است...

    در این اوضاع، پیروزی احتمالی دونالد ترامپ در انتخابات پنجم نوامبر شاید بی تاثیر بر وقایع جاری منطقه نباشد. به نظر می رسد که در قیاس با دولت پیشین خود، دولت احتمالی آینده دونالد ترامپ از انضباط و نظم بیشتر و شخصیت‌های بادانش‌تری برخوردار باشد. با این حال، نباید از یاد ببریم که آقای ترامپ یک شخص معامله‌گر است و خودش نیز همواره تأکید کرده که حاضر است با هر رژیمی معامله کند. اما، در قیاس با رؤسای جمهور دموکرات، نظیر اوباما یا بایدن، آقای ترامپ حاضر نیست یواشکی و پشت پرده مذاکره کند. آقای ترامپ باید حتماً با طرف معامله عکس یادگاری بگیرد. او اگر با رژیم ایران معامله کند باید با آقای خامنه‌ای عکس بگیرد. می‌خواهم بگویم با آقای ترامپ معلوم است چه چیزی رو میز است و چه چیزی نیست. این امر اما در مورد خانم کاملا هریس صادق نیست."      

    Mon, 28 Oct 2024
  • 213 - جاودانفر : از نظر اسرائیل راهی جز جنگ مستقیم و درازمدت با رژیم ایران باقی نمانده

    مئیر جاودانفر : "پرتاب صدها موشک از سوی جمهوری اسلامی به روی اسرائیل دکترین آقای نفتالی بنت را در این کشور تقویت و همۀ احزاب اسرائیل از چپ تا راست را متقاعد کرد که دیگر جنگیدن با نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران بی‌فایده است و به جای آن اسرائیل باید سر اختاپوس در تهران را بزند و وارد یک جنگ درازمدت با خود جمهوری اسلامی ایران بشود. به همین خاطر، پاسخ قریب‌الوقوع اسرائیل به حملۀ موشکی ایران پاسخ آخر این کشور نخواهد بود و رهبران اسرائیل به این نتیجه رسیده‌اند که زمان جنگ مستقیم با رژیم ایران فرا رسیده است."

    در ده روز گذشته کمتر روزی است که رهبران اسرائیل پاسخی "مرگبار" و پشیمان‌کننده به آخرین حملۀ موشکی رژیم ایران را وعده نداده باشند. به مرور که این تهدیدها (و البته تهدیدهای متقابل رژیم ایران) افزایش می یابند، نگرانی‌های بین‌المللی نیز نسبت به عواقب پاسخ نظامی اسرائیل به ایران بیشتر می شوند و در این بین مهمترین نگرانی این است : آیا خطر این وجود ندارد که پاسخ اسرائیل – نظیر بمباران تأسیسات نفتی و اتمی ایران – نهایتاً آب به آسیاب حکومت ایران بریزد و نتیجۀ معکوس بدهد یعنی موقعیت آن را تحکیم کرده و عملاً مردم ایران را برای دستیابی به آزادی و دموکراسی منفعل و مأیوس کند.

    مئیر جاودانفر، پژوهشگر و مدرس مسائل ایران و خاورمیانه در دانشگاه رایخمن در اسرائیل، در پاسخ به این پرسش و پرسش‌های دیگر از جمله گفته است:

     

    دو متغّیر در تصمیم‌گیری نتانیاهو برای حمله به ایران

    "نوع و نحوۀ پاسخ اسرائیل به حملۀ موشکی حکومت ایران به عوامل و متغّیرهای متعدد بستگی دارد. یکی از آنها گزارش سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل (موسوم به "آمان") و گزارش سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) است. این دو سازمان همراه با گزارش‌های خود به نخست وزیر اسرائیل توصیه خواهند کرد که چه جاهایی را در داخل ایران و به چه دلیل باید هدف قرار بدهد. آقای نتانیاهو هم می‌تواند توصیه‌های این دو نهاد را در تصمیم‌گیری خود لحاظ کند یا بپذیرد هم می‌تواند همۀ آنها را نادیده گرفته و شخصاً اهداف دیگری را پیشنهاد کند.

    متغّیر دوم در پاسخ اسرائیل به حملۀ موشکی ایران، دولت آمریکا است، زیرا، دولت آمریکا علاوه بر این که مهمترین تأمین کنندۀ سلاح برای اسرائیل است، مهمترین متحد راهبردی اسرائیل نیز به شمار می‌رود. بنابراین، آقای نتانیاهو ناگزیر است که نگرانی‌های آمریکا را نیز در تصمیم خود در نظر بگیرد. در هر حال به نظر می‌رسد که هفتۀ آینده آقای نتانیاهو تصمیم خود را خواهد گرفت.

    از نظر اسرائیل مردم ایران با رژیم اسلامی همدلی نمی‌کنند  

    آنچه بر اساس تجارب و سوابق می‌توان گفت این است که اسرائیل رهبران ایران را نخواهد زد یا طوری نخواهد زد که منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود. هر تصمیمی که آقای نتانیاهو بگیرد هدفش تضعیف قدرت‌های نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است. بمباران تأسیسات اتمی ایران هم محتمل است و رژیم ایران نخواهد توانست با اتکاء به بمباران این اهداف مردم این کشور را به سود اهداف خود بسیج کند. ما دیگر در دهۀ شصت زندگی نمی‌کنیم و چنین نگرانی هم در اسرائیل وجود ندارد که حملۀ این کشور به زیرساخت‌های رژیم اسلامی همدلی مردم ایران را با حکومت فقها در پی داشته باشد. وانگهی مردم ایران خوب می دانند که این جنگ را جمهوری اسلامی با اسرائیل آغاز کرده و نه بالعکس. اسرائیل نه مرز مشترک با ایران دارد نه خاک این کشور را تهدید و اشغال کرده است. اسرائیل حتا در دورۀ جنگ هشت ساله به ایران نیز کمک کرده و روابط‌اش با ایران قبل از انقلاب عالی بود.

    مردم ایران خوب می دانند که روح‌الله خمینی و علی خامنه‌ای از روز اول آغازگر جنگ علیه اسرائیل بوده‌اند و گمان نمی‌کنم که حملۀ اسرائیل حال می‌خواهد به تأسیسات اتمی حکومت اسلامی باشد یا به تأسیسات نفتی و دیگر زیرساخت‌های آن به انسجام و وحدت حکومت و ملت در ایران منجر شود. دورۀ این حرف‌ها گذشته است...

     

    اسرائیل معتقد است که زمان جنگ مستقیم و درازمدت با رژیم ایران فرا رسیده

     

    از دورۀ آقای نفتالی بنت تغییری در دکترین اسرائیل در قبال حکومت ایران شکل گرفت. آقای بنت جمهوری اسلامی را به اختاپوسی تشبیه می‌کرد که از طریق بازوان یا در اصل نیروهای نیابتی متعددش با اسرائیل می‌جنگد و با پنهان شدن در پس این نیروها برای خود نوعی مصونیت هم ایجاد کرده است. به همین خاطر آقای بنت پیشنهاد و تأکید می‌کرد که اسرائیل باید از این پس به جای جنگیدن با بازوهای اختاپوس مستقیماً رأس آن را در تهران نشانه بگیرد. پرتاب صدها موشک از سوی جمهوری اسلامی به روی اسرائیل دکترین آقای بنت را در این کشور تقویت و تثبیت کرد و همۀ احزاب اسرائیل از چپ تا راست را متقاعد ساخت که از این پس جنگیدن با نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران بی‌فایده است و به جای آن اسرائیل باید وارد یک جنگ درازمدت با خود جمهوری اسلامی ایران بشود. به همین خاطر، به نظر من پاسخ آتی اسرائیل به حملۀ موشکی ایران پاسخ آخر این کشور نخواهد بود و رهبران اسرائیل حال به این نتیجه رسیده‌اند که زمان جنگ مستقیم با ایران فرا رسیده است.

    آنچه واضح است این است که آقای نتانیاهو این مسیر را تا آخر ادامه خواهد داد. الان دیگر حتا سرنوشت گروگان‌های اسرائیلی در دست حماس برای او مهم نیست یا دست کم اصلاً دیگر اولویت او نیست. تمام توجه نتانیاهو بر قدرت جمهوری اسلامی ایران و موشک‌های حزب‌الله متمرکز شده است. در قیاس با این هدف سرنوشت گروگان‌های اسرائیلی، این که حتا آنان به دست حماس کشته شوند برای نتانیاهو موضوعی کاملاً فرعی و حتا بی‌اهمیت است. نفتالی بنت هم اگر جای نتانیاهو را دو سال دیگر بگیرد، دقیقاً همین سیاست را در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال خواهد کرد.

    همانطور که گفتم دیدگاه راهبردی جدیدی در اسرائیل شکل گرفته و آنچه موجب این تغییر راهبردی شده موضع حمایتگرانۀ رهبران جمهوری اسلامی از حماس پس از حملۀ این گروه به اسرائیل در هفتم اکتبر سال گذشته بود. در واقع جمهوری اسلامی ایران از هر فرصتی استفاده می‌کند تا به اسرائیل بفهماند و بگوید : "ما، یعنی جمهوری اسلامی، دشمن خونی اسرائیل هستیم. ما بزرگترین دشمن اسرائیل هستیم و از هر کس که بخواهد اسرائیل را نابود کند حمایت می‌کنیم."

    اکنون دیگر به نظر من جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی آغاز شده و احزاب چپ و راست در اسرائیل راه دیگری جز جنگ با جمهوری اسلامی نمی بینند. دیگر حتا از دست روس‌ها و چینی‌ها هم برای میانجگری کاری ساخته نیست. روس‌ها که دیگر حتا کمترین اعتباری در اسرائیل ندارند.

    در حال حاضر تضعیف جمهوری اسلامی توسط اسرائیل به سود ایالات متحد آمریکا و اروپا است. بنیامین نتانیاهو در حال حاضر مصمم است که قدرت موشکی حزب‌الله را نابود و همزمان از هر فرصتی برای حملۀ مستقیم به کلیه تأسیسات وابسته به حکومت اسلامی ایران استفاده کند.        

    Fri, 11 Oct 2024
  • 212 - منشه امیر : غرب باید به مردم ایران برای رهایی از رژیم اسلامی کمک کند و دست اسرائیل را باز بگذارد

    منشه امیر :  وقت آن رسیده که کشورهای غربی – آمریکا و اروپا – خطر اختاپوس رژیم اسلامی را دریابند و به مردم ایران یاری برسانند تا خود و ملت‌های منطقه و جهان را از شر رژیم ظالم اسلامی ایران رها سازند. حکومت ایران یک قدرت از هم پاشیده است بدون یک نیروی نظامی منسجم و مؤثر و در عین حال درگیر کوه مشکلات اقتصادی و نارضایتی‌های گستردۀ اجتماعی...  

    یک سال پیش در چنین روزی هزاران نفر از نیروهای حماس در حمله‌ای بی سابقه و غافلگیرانه به اسرائیل بیش از ١٢٠٠ اسرائیلی را که اغلب غیرنظامی بودند قتل عام کردن و بیش از ٢٥٠ شهروند اسرائیلی را نیز ربوده و به گروگان گرفتند. طولی نکشید که واکنش اسرائیل به این حمله از جنگ با حماس در غزه فراتر رفت و به جنگ با کلیه نیروهای نیابتی حکومت ایران از لبنان تا عراق و سوریه و یمن بدل شد. اکنون با دو حملۀ موشکی تلافی‌جویانۀ تهران به اسرائیل در سیزدهم آوریل و سوم اکتبر گذشته این جنگ برای اولین بار به رویارویی مستقیم نظامی میان اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران بدل شده و می رود شاید سرنوشت حکومت ایران و خاورمیانه را به هم گره بزند.

    چگونه می توان این تحول سریع را توضیح داد؟ از خلال جنگ با نیروهای نیابتی تهران و خود رژیم اسلامی ایران، خاورمیانه و جهان برای اولین بار با کدام معضل کلیدی مواجه شده‌اند؟

    در پاسخ به این سئوال و سئوال‌های دیگر، منشه امیر، کارشناس مسائل خاورمیانه در اسرائیل، از جمله گفته است :

     

    "٤٦ سال پیش خمینی اعلام کرد که مهمترین هدف او و حکومت تازه تأسیس‌اش صدور انقلاب اسلامی و در نتیجه سلطه بر خاورمیانه است. او با شعار "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" این اولویت را اعلام کرد و در دستور کار قرار داد. اگر چه در آغاز هیچکس خیالبافی‌های خمینی و رژیم اش را جدی نگرفت، اما، حکومت اسلامی به مرور و با تشکیل گروه‌های مختلف نیابتی تمام امکانات و ثروت‌های ایران را صرف عملی کردن همین توهم یعنی تسلط بر خاورمیانه و نابودی اسرائیل کرد.

    اکنون، اما، وقت آن رسیده که کشورهای غربی – آمریکا و اروپا – خطر اختاپوس رژیم اسلامی را دریابند و به مردم ایران یاری برسانند تا خود و ملت‌های منطقه و جهان را از شر رژیم ظالم اسلامی رها سازند.

    ضرباتی که رژیم ایران و دو نیروی مهم نیابتی اش – حماس و حزب‌الله – طی هفته‌ها و ماه های گذشته متحمل شدند، نهایتاً خود رژیم اسلامی ایران را بر سر این دو راهی قرار داده‌ که یا با دنبال کردن سیاست انفعالی‌ خود ضعف خویش را نمایش بدهد یا علیه اسرائیل دست به حملات مستقیم و محدود بزند، نظیر حملات موشکی سیزده آوریل و سوم اکتبر گذشته که در عمل به جای نمایش قدرت به نمایش ضعف حکومت اسلامی بدل شدند.

    با تحولات جاری در واقع دکترین جنگ نیابتی جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل شکست خورد و نفرتی که امروز در جهان عرب و مسلمان علیه رژیم اسلامی ایران مشاهده می‌شود بعضاً گواه همین شکست است. حال باید امیدوار بود که کشورهای غربی نیز متقاعد شوند که رژیم اسلامی ایران قابل تغییر و تربیت نیست و دست اسرائیل را برای خنثی کردن تهدیدهای رژیم تهران به ویژه برنامۀ اتمی آن باز بگذارند.

    مسلم است که رژیم ایران حزب‌الله و حماس نیست و مسلم است که رژیم ایران قدرت‌ها و ظرفیت‌هایی دارد که حماس و حزب‌الله ندارند. اما، حکومت ایران یک قدرت از هم پاشیده است بدون یک نیروی نظامی منسجم و مؤثر و در عین حال درگیر کوه مشکلات اقتصادی و نارضایتی‌های گستردۀ اجتماعی. در مقابل چنین رژیمی، اما، توانایی اسرائیل فقط به قدرت نظامی آن محدود نمی شود..." 

    Mon, 07 Oct 2024
Mostrar mais episódios